پرسش: آقای صفری آیا شما به عنوان یک نویسنده فقط تجربیات شخصی که برایتان اتفاق افتاده است را مینویسید و آثارتان آینهی تمام نمای زندگیتان است؟
پاسخ: خیر، هر آنچه نویسنده ادبی مینویسد ومن به ان معنا نیست که آن اتفاقات و حوادثِ داستانی در زندگی واقعیاش اتفاق افتاده یاشد!
در فرهنگ استبدادی ما شخصیتهای داستانی، ادامهی نفس نویسنده تلقی میشوند، به بیان دیگر در فرهنگ فارسیزبانان، هر آنچه شخصیت داستانی میگوید، حرف دل نویسنده است! این نگاه مستبدانه به ادبیات نه تنها در میان عوام، بلکه حتی در میان برخی از داستاننویسان نیز مشاهده میشود. بهطور مثال اینگونه بدفهمیها از آثار صادق هدایت، منجر به تهمتهایی ناسزا به او شده است. بر اساس همین نگاه نادرست به ادبیات است حکومتها نیز همواره شخصیتهای خلقشده در آثار ادبی را که دارای ایدئولوژیها و پیشزمینههای گفتمانی متفاوت (#دگراندیش) هستند را به اشتباه به عنوان بیانیهی اعلام مواضع نویسندگان قلمداد میکنند.
این بحث مقصلتر از این مقال کوتاه است اما به اختصار برای دفاع از حقوق مولفان همین بیان کافی است که هر اثر ادبی سه نویسنده دارد:
۱. نویسنده واقعی (نویسندهای است که دارای مشخصات زندگی نامهای است، مثال: صادق هدایت که به انسانی واقعی بود و زندگی خودش را داشت).
THE_HUMAN_AUTHOR
۲. انگارهی نویسنده (که باز ساختهی نویسندهی خالق است، مثال: تصور صادق هدایت از خودش در متن ادبی و جایگاهش نسبت به متن).
THE_IMAGINED_AUTHOR
۳. نویسندهی فرضی (که مخاطب آن انگاره را از نویسنده برای خودش میسازد. مثال تصور صادق هدایت که مخاطبان آثارش در ذهنشان میسازند.)
THE_READER_AS_AUTHOR
و همچنین
۱. خوانندهی واقعی (فردی که به خواندن و تعامل با اثر میپردازد)
۲. انگارهی خواننده (نصویر و انگارهای که خواننده از خودش در اثر مییابد)
۳. خوانندهی فرضی (که نویسندهی اثر انتظار دارد و آنها را در ذهنش میآفریند)
تفاوت همه ی این سه نوع مختلف به خاطر تفاوت ساختار زمانی_مکانی است که هر کدام از آنها در آن قرار میگیرند.
پ.ن. : برای مطالعهی بیشتر به باختین، کانت، نئوکانتی_ها مراجعه شود.
A Post-Structural Investigation of the Concept of Time in David Ives's works
نویسنده ,ادبی ,خودش ,صادق ,اثر ,مثال ,است که ,صادق هدایت ,نویسنده دارد ,اتفاق افتاده ,متن ادبی
درباره این سایت