آدمهای بیگناه فقط دارند رفتارهای زبانی را که در محیط وجود دارد تقلید میکنند و من هم قطعاً دارم همین کار را میکنم یعنی تقلید از الگووارههای زبانی . حالا یکی دوست دارد الگووارههای رفتاری روشنفکری استفاده کند، یکی دوست دارد مؤمن نشان دهد .
گاهی اوقات بعضی از این الگووارههای رفتاری خیلی مرا اذیت میکند . کاملاً آگاه هستم که پشت همه این رفتارها ممکن است تنها 5 یا 10 درصد آگاهی وجود داشته باشد، من اما حس میکنم آگاهانهتر واکنش نشان میدهم به این الگووارهها .
هیچ اصالتی در کار نیست
و هیچ خلاقیتی هم
و هیچ ابداعی
و هیچ
و
بگذریم . امیدوارم بتوانم برای این تغییر بزرگ بیشتر روی خودم کار کنم و بتوانم دیگران را بیخیالتر تحمل کنم تا ترکشهای رفتارهای ناخودآگاهانهاشان کمتر به من اصابت کند.
این هم یک روز دیگر بود که گذشت و فقدان جان عزیزم کماکان دست به دنباله ی ستاره های دنبالهدار شب دراز قامت میاندازد و تکه های آیینه خورد شده را از چشمانم درمیاورد.
-فقدان جان عزیزم! خوشحالم که آیینه را شکستم چون آن شب تو پشت سرم بودی و من نمیخواستم روی ماهت را توی آن آیینه سفید ببینم. بههرحال میدانم که دست از سرم برنمیداری . .
A Post-Structural Investigation of the Concept of Time in David Ives's works
هم ,آیینه ,کار , ,دوست ,الگووارههای ,و هیچ ,و من ,فقدان جان ,جان عزیزم ,دوست دارد
درباره این سایت